ای بخشنده بی منت، دلی پاک و جانی آگاهم ده
پروردگارا،ای آغازین و ای آخر بی نهایت ، از چیست که هر چه بیشتر میآموزم و میدانم، احساس نادانیم افزون میشود؟ پس افزون کن این احساس را
جان پناهم، همه چیزی و من هیچم، مگذار پوچ شوم! هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست
جان پناهم، همه چیزی و من هیچم، مگذار پوچ شوم! هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست
محتاجی، از محتاجت هرگز
مخواه لحظه ای نیاز، به غیر خود
مخواه لحظه ای نیاز، به غیر خود
ای داروی دلم، هر نفس که از سینه بیرون میرود و میآید به اذن توست و هر آن که اراده کنی، از حرکت خواهد ایستاد
مهربانم، از آن هنگام که تو را در میان جان خود یافتم، زنده شدم
زنده کن عزیزانم را، شفا ده یارانم را، سلامتی ده جانهایمان را
ای پناه بی پناهان،ای داننده ی رازها،ای یار از همه شنواترم، ای حبیب و همراه گامهایم، ای مونس مهربانم، استواری گامهایمان را در سختیها، فزونی ده
ای سراینده عشق، سینه را مملو از عشق و شناختت کن
راه گرچه بر عاشقانت باریک است اما مخواه تاریکی
...راه گرچه بر عاشقانت باریک است اما مخواه تاریکی
...