Wednesday 30 December 2009

خشونت گرايان نامرئى



به عقيده من، سياست براى سالها، يا مدت طولانى است كه فقط متوجه راست و چپ است نه راه راست و صحيح و دورى از ناصحيح. شايد به نظر برخى سیاست جنگ بدون خونریزی است ، در حالی که جنگ سیاستي است با خون ریزی! ولى سیاست بدون جنگ افروزى نيز خشونتى نهان در خود دارد! متاسفانه فقط يك نگاه گذرى بر روى حوادث خشونت آميز دنياى امروزى، آدم را متوجه رد پاى نامرئى سياست و سياستمدارن ميكند


نميدانم چرا اينقدر سياست تمايل به جدا كردن انسانها از يكديگر دارد، در حاليكه طبيعت هميشه و هميشه تلاشى بى وقفه در نزديك كردن ما به يكديگر دارد. به نظرم سیاستمداران، کسانی آمده اند که نور را در انتهاى تونل ظلمت و تاريكى مي بينند اما بجاى رهايى و اتصال به نور، ميروند و تونلهاى تاريكتر و طولانى تر بيشترى خريدارى ميكنند

افلاطون حرف بسيار تامل برانگيزى ميزند، او ميگويد: بشريت هيچ هنگام پايان مشكلات و معضلات را نخواهد ديد تا آن هنگام كه دوستدارن حكمت و انسانهاى با اخلاق به قدرت برسند و يا قدرتمداران، دوستدار حكمت و پايبند به اصول اخلاقى شوند


در سايت روزنامه مترو بودم كه به اين صفحه رسيدم و خلاصه اى ازآنرا ترجمه كردم كه در اينجا مى آورم
بطور خلاصه، رئيس ام.آى.شش سر جان ساورز گفت: " صدام حسين يكى از معدود رهبران ديكتاتور باقى مانده دنيا بود كه بريتانيا در پى حذف او بود." ... او همچنين افزود: " ما مايليم كه شاهد تغيير رژيم در بسیاری از کشورهای سراسر جهان باشيم ولى راهكارهاى بسيار موثرتر از جنگ براى تغيير يك رژيم وجود دارد!" ... "بريتانيا براى تغيير رژيم از طريق بسيارى از حوزه ها چون رسانه هاى آزاد، تجدد گرايى و قوه قضائیه مستقل براى بهبود امور و همچنين تغيير رهبران استفاده ميكند"



بعد از خواندن اين مطلب اولين سوال اين بود كه آيا خط قرمز و اخلاقى براى سياست و سياستمدار وجود دارد؟