Thursday 4 August 2011

آیین مستان


هو المتین

...

در ره دوست، فشاندم نقد جان خویش را ... داده‌ام اندر ره عشقش امتحان خویش را
...

گم شدم در بحر عشق او سراپا چون حباب ... جسته‌ام در بی‌ نشانی‌، من نشان خویش را
...

فلاور - مرداد

--------

پ. ن : می‌گوید: صبر کن ما تو را رها نکرده‌ایم
...

وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا
.
.
.

نماز در خم آن ابروان محرابی . . . کسی کند که به خون جگر طهارت کرد