Wednesday, 31 August 2011

در این زمانه که درمانده هر کسی از بهر نان شب، دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست

 هو المتین


هان، ای يتيم خُرد!

ای کودک غريب!

لبخند عيد بر من غمگين حرام باد-

گر بی‌غم تو بر لب سردم نشسته است.

هان، ای سپيد مویِ تهی‌دستِ بی‌نصيب!

...
ای کهنه‌جامگان!

عريان‌تنان شهر!

عيش‌ام شکسته باد اگر با چنين غمی-

لبخند عيد بر لب من نقش بسته است ...

«مهدی سهیلی»




Wednesday, 24 August 2011

نفس‌های آخر دریاچه اورمیه


هو المتین
...
دریاچه اورمیه در حال دادن نفس‌های آخر
است

ایرانی! این پاره تن توست که تشنه است
این جگر توست که می‌سوزد
آبیاری‌اش کنیم، باغ‌بان باشیم تا میهن‌مان هرگز تشنه نباشد

دریاچه ارومیه یکی از ذخیره‌گاه‌های زیست کره است و با دیگر تالاب‌های کشور متفاوت است






ایرانلی! بو سیزین جانیزین پاراسی دی کی سوسوزدی. بو سیزین جیگریزدی کی یانیر. 
گلین اونو سوواراخ. گلین باغبان اولاخ اولکمیز یاشیل اولسون


Dear Iranian compatriots, Urmia Lake is thirsty, …
This is a part of your body that is thirsty, …
This is your liver that it burning, …
Let's all work together, pour out water on our thirsty land, and heal our land.


Signature Global Campaign For Saving Urmia Lake: http://www.ipetitions.com/petition/urmugulu/



Tuesday, 16 August 2011

... ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم



در فیلم"لانه خرگوش" نیکول کیدمن در نقش مادري است که پسرش را سال‌ها پيش از دست داده

و سعي مي‌کنه درد را براي دخترش توصيف کنه...! ه

مي‌گه: درد شبيه يک پاره آجره که در جيب با خودت مي‌گردوني ...! ه

ممکن است يادت بره که هست، ولي بالاخره حتي در اوج شادي

دستت به آن گير مي‌کنه و مي‌گی: آه ... آن ...! ه

...

چون لاله می مبین و قدح در میان کار
... 
این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

Friday, 12 August 2011

دور ِ نزدیک



با حريق يادها
...
همسفرم
...
وقتي دورم
... ...
به تو نزديكترم
...




Thursday, 11 August 2011

جامانده ...


هو المتین
... 
می شود آسان رفت می شود
... 
کاری کرد که رضا باشد او
...
ای سبک بال
...
در این ماه شگرف
...
در مناجات خدایی شدنت
...
من جامانده را از یاد مبر
...
که بسی محتاجم
...
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد
...
که به مقصد برسیم
...
بشناسیم خدا را و بفهمیم که
... 
یک عمر
... 
چه غافل بودیم

Thursday, 4 August 2011

آیین مستان


هو المتین

...

در ره دوست، فشاندم نقد جان خویش را ... داده‌ام اندر ره عشقش امتحان خویش را
...

گم شدم در بحر عشق او سراپا چون حباب ... جسته‌ام در بی‌ نشانی‌، من نشان خویش را
...

فلاور - مرداد

--------

پ. ن : می‌گوید: صبر کن ما تو را رها نکرده‌ایم
...

وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا
.
.
.

نماز در خم آن ابروان محرابی . . . کسی کند که به خون جگر طهارت کرد