"ای همیشه از همه نزدیکتر، عود محبت سوزاندهام تا شاید دلم به نور معرفتت افروخته شود"
فلاور
رفاقت و عشق به او آنچنان بر دل نشست که اگر جان هم بر لب بیاید، عشقش از دل نرود. او تنها رفیقی است که شایسته عشق است، بیکران عشق میورزد و بجاست که ما هم به جای رفیق بازی، رفیق یاری او و یاران مخلصش باشیم. به نقلی به جای رفیق بازی، رفیق یاری بودن عین رفاقت است و اصلا رفیق یاری، زکات مردانگی و جوانمردی
خودش میفرماید:
به آنها که به زمین دل بسته اند بگو: چه کسی سزاوارتر از من برای دوستی؟
من همان دوستم که جودم، نه بخل
من همان دوستم که صبرم، نه عجز
من همان دوستم که هرگز از فضل و کرم برنگشتم
من همان دوستم که در رحمت بر نارفیقانم تا آخرین لحظات نبندم
من همان دوستم که یارانم با یاد کردنی از من قلب و وجودشان آرامش گیرد
و دلهایشان مملو از نور و امید
و ایمان حقیقی به من، وجودشان را سرشار از شادی
و توکل و تکیه بر من در هنگام مصائب و سختی ها، راه را بر آنها هموارتر خواهد ساخت
فلاور