Sunday 28 February 2010

افسانه‌ی جوانمردان

ناجوانمردی بسیار بود، چون نبود
خاک را از قدح مرد جوانمرد نصیب



معنی جود چیست؟ بخشیدن! - عادت برق چیست؟ رخشیدن

گرچه یک مرد در زمانه نماند، وز جوانمرد جز فسانه نماند

تا بود دور گنبد گردان، ما و افسانه‌ی جوانمردان

رفت حاتم ازین نشیمن خاک، ماند نامش کتابه‌ی افلاک


جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش

نیامد کس اندر جهان کو بماند
مگر آن کز او نام نیکو بماند

نمرد آن که ماند پس از وی بجای
پل و خانی و خان و مهمان سرای

هر آن کو نماند از پسش یادگار
درخت وجودش نیاورد بار