Friday, 29 January 2010

هنر


همه ميخواهند دنيا را به نوعى عوض كنند اما هيچ كس اين تغيير را از خودش شروع نميكند! هنر وقتى معنى ميدهد كه در راستاى آن شهامتى باشد كه بتواند دستانش را در تاريكى و ظلمت دراز كند و دستانى از آنجا را با خود به روشنايى بياورد. يك شمع هيچ چيز از دست نميدهد، اگر شمع ديگرى را روشن كند. نويسندگان و فيلمسازانى از ايران و ما ايرانيان فيلم ميسازند، بعضى متعهد و مسئول و برخى، از پشت مردم رنجديده ما نردبان ترقى براى خود مى سازند! آنچنان كه آن دسته از مردم دنياى غرب كه فقط چند فيلم ايرانى و هاليودى از ايران ديده اند و چند كتاب از ايران بيشتر نخوانده اند، با ديدن يك ايرانى آه از وجودشان بلند ميشود كه آخ، شما فرهنگتان اينطور است و آنطور، مردانتان هيولا و خشن، زنانتان ضعيف و حقيير، و ما تنها چيزى كه از ايرانى ها تا بحال فهميده ايم، همين بوده...هر انسان آزاده و فرهيخته اى، نسبت به مشكلات جامعه خود احساس مسئوليت ميكند و بى شك پرداختن و مطرح كردن معضلات و مشكلات جامعه را كارى ضرورى مى داند، ولى اگر مشكلى را شناخت، در پى راهى براى حل آن بر مى آيد نه اينكه مردم گرفتار با آن معضل را به امان خدا رها كند و فقط از رنج آنها، براى مطرح كردن و موفقيت خود استفاده كند
...
...