Friday 1 February 2008

عشق آمد


عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست زمن باقی و دیگر همه اوست





وصیت نامه مولانا

شما را وصيت مي کنم به ترس از خدا در نهان و عيان

و اندک خوردن و اندک خفتن و اندک گفتن

و کناره گرفتن از جرم و جريت­ها

و مواظبت بر روزه و نماز برپا داشتن

و فرونهادن هواهاي شيطاني و خواهش­هاي نفساني

و شکيبايي بردرشتي مردمان

و دوري گزيدن از همنشيني با احمقان و نابخردان و سنگدلان

و پرداختن به همنشيني با نيکان و بزرگواران

همانا بهترين مردم کسي است که براي مردم مفيد باشد

و بهترين گفتار کوتاه و گزيده است

و ستايش از آن خداوند يگانه است