دیدهام تشنه ی خواب و دلِ من بیدار است
...
دلم آغشته بخون و رخ من گلنار است
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
مهر بر لب زدهام تا که نگویم غم خویش
...
روزگاریست دلم محرم این اسرار است
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
لاله از سوگِ جگر سوختگان دلِ خاک
...
داغ بر دل زده و معتکف گلزار است
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
لب فرو بسته امای دوست، گر از گفت و شنید
...
بر لب مردم چشمم دو جهان گفتار است
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
خواهی ار منصبِ والا، به کس آزار مکن
...
آسمان، خاک رهِ مردمِ بی آزار است
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
شد بشر گر چه گل سر سبد موجودات
...
در کفِ فتنه و شر خار و زبون چون خاراست
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
طلبِ همت، از الطافِ خدا باید کرد
...
که در این دور و زمان صبر و سکون ، دشوار است
. . . ❀•.¸¸.❀ . . .
دامنِ صبر و تحمل مده از کفّ
«عاشق»
...
که در این دیرِ کهن، رنج و محن بسیار است
فلاور
خرداد ۹۱