به سلامتی همه در بندیان بی گناهی که سال تحویل را در اسارت بودند
...
به سلامتی آن دل شکستگانی که سال تحویل به جای سر سفره هفت سین نشستن، بر مزار عزیزان خود بودند
...
به سلامتی مردان بی ادعا، به سلامتی بچههای شیمیایی، به سلامتی خانوادههای آنها، همآنان که با بیقراری سر سال تحویل دست به دعا شدند: خدا بابا را از ما نگیر
...
به سلامتی مردان بی ادعا، به سلامتی بچههای شیمیایی، به سلامتی خانوادههای آنها، همآنان که با بیقراری سر سال تحویل دست به دعا شدند: خدا بابا را از ما نگیر
...
به سلامتی آن مرزبانی که هنگام سال تحویل بر سر پست خود سر مرز بود
...
به سلامتی بیماران و خانوادههای آنها که تحویل سال را در بیمارستان بودند و به امید شفای آنان
...
به سلامتی کودکان خیابانی که در سال تحویل سر پناهی جز آسمان نداشتند
...
به سلامتی پدر و مادران در خانه سالمندان ... همانها که سال تحویل منتظر دیدن صورت آشنایی بودند
به سلامتی تمامی دردمندان
...
به سلامتی تمامی دل شکسته ها، به سلامتی آنها که بغض را فرو میدهند که اشک جاری نشه
...
به سلامتی نان آوران، دست خالی
...
به سلامتی پدران زحمتکشی که بر هر در این روزگار میزنند که شرمنده زن و بچه خود نشوند
...
به سلامتی مادرانی که دلشون پر از غمه اما صورت را با سیلی سرخ نگه میدارند و از هیچ فداکاری برای بچههای خود دریغ نمیکنند
...
به سلامتی پدر و مادری که با بچهها آبگوشت بدون گوشت را با شادی و مسّرت نوش جان کنند
...
...
فقط در لحظهها به یاد هم نباشیم، همیشه به یاد هم باشیم
.
.
.
.
.
.
.
.