Thursday 27 May 2010

از عیب یافتن در خلق آزاد شو! تا چند، به عیب دیگران درنگری ؛ یکبار به عیب خود نگاهی می‌کن

نبیند هنر دیده‌ی عیب جوی



منه عیب خلق ای خردمند پیش
که چشمت فرو دوزد از عیب خویش

نشاید که بر کس درشتی کنی
چو خود را به تأویل پشتی کنی

چو بد ناپسند آیدت خود مکن
پس آنگه به همسایه گو بد مکن

من ار حق شناسم وگر خود نمای
برون با تو دارم، درون با خدای

چو ظاهر به عفت بیاراستم
تصرف مکن در کژو راستم

اگر سیرتم خوب و گر منکرست
خدایم به سر از تو داناترست



ما انسان ها به شیوه ی هندیان بر سطح زمین راه می رویم. با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت سر. درسبد پشتی عیبهای خود را می گذاریم و در سبد جلو صفات نیک خود را نگه می داریم . به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود, صفات نیک خودمان را به رخ مردم می کشیم و فقط آنها را می بینیم. در همین حال بیرحمانه مشغول نظاره عیوب همسفرانمان هستیم که پیش روی ما حرکت می کنند و مدام در حال صحبت کردن از کاستیها و نقاط ضعف آنها هستیم

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند

کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند


بدین گونه است که در باره ی خود بهتر از دیگران داوری می کنیم, بی آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود در باره ما به همین شیوه می اندیشد


عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت