ديروز مي رفتيم و خاکي بوديم ، امروز مانديم و خاکستري شديم
ديروز با عشق مي جنگيديم ، امروز براي عاشقي
آنجا براي رزم هاي شبانه مي رفتيم ، اينجا براي بزمهاي عاشقانه
آن روز با هم به دشمن مي زديم ، اين روزها براي هم مي زنيم
ديروز از سيمهاي خاردار گذشتيم ، امروز از زر و سيم روزگار هرگز
آنجا در پشت خاکريز بوديم ، اينجا در پناه ميز
آنجا براي خدا کار مي کرديم ، اينجا کاري با خدا نداريم
ديروز جزيره مجنون را ديوانه کرديم ، امروز مجنون جزيره ايم
ديروز چه آسان جان مي داديم ، امروز چه آسان ايمان را
آنجا با خدا دست مي داديم ، اينجا خدا را از دست مي دهيم
آنجا براي شهادت سبقت مي گرفتيم ، اينجا براي رياست
آن روز از سه راهي شهادت گذشتيم ، امروز از دوراهي عافيت مانده ايم
...
ديروز با عشق مي جنگيديم ، امروز براي عاشقي
آنجا براي رزم هاي شبانه مي رفتيم ، اينجا براي بزمهاي عاشقانه
آن روز با هم به دشمن مي زديم ، اين روزها براي هم مي زنيم
ديروز از سيمهاي خاردار گذشتيم ، امروز از زر و سيم روزگار هرگز
آنجا در پشت خاکريز بوديم ، اينجا در پناه ميز
آنجا براي خدا کار مي کرديم ، اينجا کاري با خدا نداريم
ديروز جزيره مجنون را ديوانه کرديم ، امروز مجنون جزيره ايم
ديروز چه آسان جان مي داديم ، امروز چه آسان ايمان را
آنجا با خدا دست مي داديم ، اينجا خدا را از دست مي دهيم
آنجا براي شهادت سبقت مي گرفتيم ، اينجا براي رياست
آن روز از سه راهي شهادت گذشتيم ، امروز از دوراهي عافيت مانده ايم
...