Sunday 21 February 2010

بنام دوست



بنام حاضرى که پنهانى ندارد، نزدیکى که دور نشود، جلوتر از هر قدیمى، بنام هم او كه مهرپیشه است، بنام صاحب هر نیکى، بنام بهترین یاران، یاور هر بى یاور، بهترین حاکمان، پادشاهى که سلطنتش زوال ندارد، بنام رهاننده اسیران، غمزداى هر غمزده، دلگشاى هر اندوهگین، پناه هر آواره، همدم هنگام ترس و وحشت، رفیق در غربت، پشتيبان هر بى پشتيبان، رحمت بخش هر رحمت خواه، ماندگارى که نیستى ندارد، دانایى که نادانى ندارد،

عیب پوش هر معیوب، نیرومندى که سستى نپذیرد، مهربانتر از هر مهربانى، داناتر از هر دانا، فرزانه تر از هر فرزانه، مالکى که مملوک کسى نیست، آنكه که زنده کند ولى زنده نشده، ببیند ولى دیده نشود، افریند ولى کسى او را نیافریده، نزاید و نه زائیده شده و نیست برایش همتایى، یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد، رفیق آن کس که رفیق ندارد، فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد ، راهنماى آنکه راهنمایى ندارد،مونس آنکس که مونسى ندارد، بنام ايزد يزدان كه معبودى جز او نيست


بنام او كه پدر و مادر را آفريد

بنام او كه مادر را با مهربانى و عشقى بس وصف ناپذير به من بخشيد

و بنام او كه پدر را استاد «راهم» ساخت