آسمان رابنگر
که هنوزبعد صد شب وروز
مثل آن روزنخست گرم وآبی وپرازمهربه مامی خندد
یازمینی راکه دلش ازسردی شبهای خزان نه شکست ونه گرفت
بلکه ازعاطفه سرشارترست
تابگوید که هنوز
پرامنیت احساس خداست
دوست من! دل به غم دادن وازیاس سخنها گفتن
کارآنها نیست که خدارادارند
بانگاهت به خدا چترشادی واکن
وبگوبادل خود که خداهست
خداهست
اوهمانیست که درتارترین لحظه ی شب
راه نورانی امید
نشانت داده
اوهمانیست که هرلحظه دلش می خواهد
همه ی زندگیت غرق امید شود
پشت هرکوه بلند درکنار دل تو
سبزه زاریست پرا زیاد خدا
ودرآن باز کسی می خواند
که خداهست
خداهست