از سخنهای عذب شکر طعم
در دهان زمانه نوش منم
لیکن از رد سمع مستمعان
با زبانی چنین خموش منم
در زوایای رستهی معنی
مفلس کیمیا فروش منم
انوری
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
حافظ
هیاهوی زبان دل در سکوت زبان عقل بگوش میرسد. این هیاهو راز نهفته دل را به طریقی که عقل نفهمد فاش میکند. از دیدگاه حافظ، وقتی هویت (یا "من") عاقل ما خاموش میشود، هویت دیگری (که گاه از آن به کودک یا طفل یاد میکنند) به صحبت میآید. آین کودک در درون ماست، ولی ما بعلت مصاحبت دائم با عقل او را نمیشناسیم
در دهان زمانه نوش منم
لیکن از رد سمع مستمعان
با زبانی چنین خموش منم
در زوایای رستهی معنی
مفلس کیمیا فروش منم
انوری
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
حافظ
هیاهوی زبان دل در سکوت زبان عقل بگوش میرسد. این هیاهو راز نهفته دل را به طریقی که عقل نفهمد فاش میکند. از دیدگاه حافظ، وقتی هویت (یا "من") عاقل ما خاموش میشود، هویت دیگری (که گاه از آن به کودک یا طفل یاد میکنند) به صحبت میآید. آین کودک در درون ماست، ولی ما بعلت مصاحبت دائم با عقل او را نمیشناسیم