Wednesday 27 August 2008

فرصت

زندگی چیزی برای گذراندن نیست،بلکه فرصتی است تا تو به چیزی در درونت برسی .زندگی در حاشیه نیست، بلکه در متن اتفاق می افتد و تو هنوز به این متن نرسیده ای. بیدارشو! به اندازه کافی وقت را تلف کرده‌ای.دیگر کافی است.بیدار شو ببین تو نیز هستی .این هستی را مغتنم بدان.چه می کنی ؟پول جمع میکنی؟ که چه بشود؟ که بتوانی توجه مرگ را از خود منصرف کنی؟ تو از دیگران بیشتر داری،پس خوشحالی!تو از دیگران کمتر داری،پس اندوهگین هستی!این بازی،مسخره است.معنای این بازی چیست؟ از این بازی،چه حاصل میشود؟ اگر همه پول های دنیا را هم در کاسه‌ی چشم حریصت بریزند، هنگام مرگ همچون گدایان خواهی مرد. این بازی مسخره همه را دروضعیت گدایی وبیچارگی کشته است.یکی به دنبال پول است؛ یکی به دنبال قدرت است؛ زیرا بازی احمقانه حماقت می آورد.به دنبال خود باش! تا متن وجود خویش را نخوانی، گرفتار بازی احمقانه ای. بیدار شو! حماقت بس است. از زندگی نردبانی بساز و بر بام دنیا شو.بر بام دنیا که با خدا را دیدار کنی.بیدار شو وببین چه میکنی وچرا. بیدار شو

قسمتی از کتاب ریشه ها وبالها


Wednesday 6 August 2008

معجزه عشق


ایمان عشق است و کفر ماییم
در کفر نگه کن و در ایمان


ایمان با کفر شد هم آواز
از یک پرده زنند الحان


دانا چو نداند این سخن را
پس کی رسد این سخن به نادان


...